چی فکر میکردیم.چی شد

 

 

 

(( چی فکر میکردیم  چی شد!))

 

ما میخواستیم عشقو با رنگ حقیقی  ببینیم

مامیخواستیم یکی باشیم عمری باهم بشینیم

ما میخواستیم آدما به ما حسودیشون  بشه

فکرمیکردیم هرچی که فکر میکنیم همون میشه

ولی دیدیم که چه زود رنگ عشقمون سیاه شد

مرگ عشقمون رسیدروزای خوش چه زودتباه شد

ماکه حتی توی خوابم به جدایی فکر نکردیم

اینجوری ازهم بریدیم حالا  همنشینه دردیم

کی میدونست که ته قصه ی مااینجوری میشه

بعد عمری همنشینی ! قسمت ما دوری  میشه

من  میدونم تو میدونی که به من بد کردی

دست عشق رو شونمون بود تو اونو رد کردی

هیچکی تا آخره عشق نرفت و رنگشو ند ید

کلاغ عشقه ماهم رفتو به خونش  نرسید !

حالا از هرکی بپرسی رنگ عشق چه رنگیه؟

میگه دمبالش نرو کارش فقط دو رنگیه

اولش  روشن ! بعد تیره میشه زرشکیه

آخرش تیره ی تیره.رنگ مرگ مشکیه

mojrem!!

تنهاترین

 

 

 

((  تنهاترین ))

 

ایندفعه ناخدا شدم

تو اقیانوس رها شدم

دیگه کسی نیست دوروبرم

از سایمم  جدا شدم

خورشید دوروزه نمیاد

دریاهم منو  نمیخواد

موجاش منو عذاب میدن

داعما منو آب  میدن

شبهام دیگه ماه ندارن

ستارهاش  آه ندارن

اقیانوس ماهی نداره

به جایی راهی نداره

کشتیم با اونها همدسته

حالا سوکانش  شکسته

اونم منو دوست نداره

رفته وبه گل نشسته

تا از ساحل جدا شدم

تو تنهایی رها شدم

اگه خدا دوستم نداشت

میشدبگم:تنهاتراز( خدا )شدم