چی فکر میکردیم.چی شد
(( چی فکر میکردیم چی شد!))
ما میخواستیم عشقو با رنگ حقیقی ببینیم
مامیخواستیم یکی باشیم عمری باهم بشینیم
ما میخواستیم آدما به ما حسودیشون بشه
فکرمیکردیم هرچی که فکر میکنیم همون میشه
ولی دیدیم که چه زود رنگ عشقمون سیاه شد
مرگ عشقمون رسیدروزای خوش چه زودتباه شد
ماکه حتی توی خوابم به جدایی فکر نکردیم
اینجوری ازهم بریدیم حالا همنشینه دردیم
کی میدونست که ته قصه ی مااینجوری میشه
بعد عمری همنشینی ! قسمت ما دوری میشه
من میدونم تو میدونی که به من بد کردی
دست عشق رو شونمون بود تو اونو رد کردی
هیچکی تا آخره عشق نرفت و رنگشو ند ید
کلاغ عشقه ماهم رفتو به خونش نرسید !
حالا از هرکی بپرسی رنگ عشق چه رنگیه؟
میگه دمبالش نرو کارش فقط دو رنگیه
اولش روشن ! بعد تیره میشه زرشکیه
آخرش تیره ی تیره.رنگ مرگ مشکیه

+ نوشته شده در شنبه بیست و سوم دی ۱۳۸۵ ساعت 22:31 توسط ایلیا
|
ilia hastam